رویداد VB Transform 2025، که به مدت نزدیک به دو دهه مورد اعتماد رهبران صنایع قرار گرفته است، شاهد گردهمایی کارشناسانی بود که در حال ساختن استراتژیهای واقعی هوش مصنوعی در سازمانها هستند. در این رویداد، آرماند رویز، معاون پلتفرم هوش مصنوعی IBM، به توضیحاتی درباره افکار این شرکت در ارتباط با هوش مصنوعی مولد و نحوه بهکارگیری این فناوری توسط کاربران سازمانی پرداخت.
رویز بر این نکته تأکید کرد که در حال حاضر، انتخاب یک تامینکننده یا فناوری خاص برای مدلهای زبانی بزرگ (LLM) در اولویت نیست. مشتریان سازمانی بهطور سیستماتیک استراتژیهای هوش مصنوعی متعلق به یک تامینکننده را رد کرده و به سمت رویکردهای چندمدلی سوق پیدا کردهاند که در آن، مدلهای زبانی خاص با کاربردهای هدفمند تطبیق داده میشوند.
IBM دارای مدلهای هوش مصنوعی متنباز خود با نام خانواده Granite است، اما این تکنولوژی را بهعنوان تنها یا مناسبترین گزینه برای تمام بارهای کاری معرفی نمیکند. رفتارهای جدید سازمانی به IBM این امکان را میدهد که خود را بهعنوان یک “برج کنترل” برای بارهای کاری هوش مصنوعی معرفی کند. رویز در این باره توضیح داد: “وقتی که در مقابل مشتری مینشینم، آنها از همهچیزی که به آن دسترسی دارند استفاده میکنند.”
پاسخ IBM به واقعیتهای موجود در بازار، راهکار جدیدی بهنام مدل گیند (Model Gateway) است که برای سازمانها این امکان را فراهم میآورد که با استفاده از یک API واحد به راحتی بین LLMهای مختلف جابهجا شوند و در عین حال، قابلیت مشاهده و نظارت بر تمامی استقرارها را حفظ کنند.
این رویکرد بهطور مستقیم با استراتژیهای معمول تأمینکنندگان که مشتریان را در اکوسیستمهای مختص خود محصور میکنند، در تضاد است. IBM بهتنهایی در این زمینه فعالیت نمیکند و ابزارهای متعددی در ماههای اخیر برای هدایت بارهای کاری به سوی مدل مناسب توسعه یافتهاند. بهعلاوه، IBM در حال رسیدگی به چالشهای جدید ارتباطات بین عاملها از طریق پروتکلهای باز است.
رویوز به مسائل مهمی از قبیل ارتباطات استاندارد بین عاملها اشاره کرد و افزود که این پروتکلها راهکارهایی استاندارد برای تعامل سیستمهای هوش مصنوعی در پلتفرمها و تأمینکنندگان مختلف فراهم میکنند.
وی همچنین بر لزوم تحولی عمیقتر از استفاده از رباتهای گفتگویی تأکید کرد و گفت: “اگر تنها در حال استفاده از رباتهای گفتگو هستید یا میخواهید با هوش مصنوعی صرفاً در هزینهها صرفهجویی کنید، شما در واقع در حال انجام هوش مصنوعی نیستید.”
این تغییرات بهوضوح فرایندهای موجود در کسبوکارها را تحت تأثیر قرار میدهد و نشان میدهد که سازمانها باید بهسمت استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی که از پروتکلهای نوظهور مانند ACP و A2A پشتیبانی میکنند، حرکت کنند تا از قید وابستگی به تأمینکنندگان خاص رهایی یابند.
با توجه به این تحولات، انتظار میرود که رهبران کسبوکار بیشتر به اهمیت یادگیری و تسلط بر فناوری هوش مصنوعی توجه کنند.