جدیدترین تحولات در استفاده از هوش مصنوعی در کسب‌وکارها: از آزمایش تا بهبود واقعی

بر اساس مطالعات اخیر BCG، همچنان فاصله قابل توجهی بین آزمایش‌های هوش مصنوعی و تأثیر واقعی آن بر کسب‌وکارها وجود دارد. این شکاف به‌طور فزاینده‌ای به عنوان مزیت رقابتی واقعی اندازه‌گیری می‌شود. متیو کراپ، مدیر ارشد فناوری و شریک ارشد BCG، اظهار می‌دارد که برای فایق آمدن بر این چالش، یک راهکار مشخص وجود دارد.

با بلوغ هوش مصنوعی مولد، به‌ویژه با ظهور هوش مصنوعی عاملی، سازمان‌ها باید درک کنند که چگونه می‌توانند از این تکنولوژی برای حداکثر بهره‌وری بهره‌مند شوند و به طور مسئولانه این همکاران جدید مبتنی بر هوش مصنوعی را در مقیاس گسترده‌ای به کار گیرند. این موضوع مستلزم تمرکز بر اهداف سازمان و سه بازی ارزش متصل به هم است.

کراپ می‌گوید: “با استفاده از چارچوب «استقرار، بازنگری، نوآوری» ما به مشتریان کمک می‌کنیم تا اهداف روشن و مشخصی از بالای سازمان تعیین کنند.” او به رویکرد 10-20-70 اشاره می‌کند که شامل 10 درصد الگوریتم‌ها، 20 درصد تکنولوژی و داده‌ها و 70 درصد افراد و فرآیندها است و به مشتریان این امکان را می‌دهد که اهداف بلندپروازانه‌ای تعیین کرده و با حمایت هوش مصنوعی عاملی ارزش قابل توجهی ایجاد کنند.

به عنوان مثال، BCG به تازگی با شرکت جهانی کالاهای مصرفی جانسون و جانسون همکاری کرد تا قابلیت‌های بازاریابی را بهینه‌سازی کرده و بهره‌وری را از طریق تغییر فرآیندها در مارکتینگ با راه‌حل‌های خودکار سفارشی افزایش دهد. با این رویکرد، صدها بازاریاب در دسته‌ها و بازارهای مختلف به یک روش کار جدید و بهره‌وری جدید آشنا شدند و زمان صرف‌شده بر روی فعالیت‌های روزمره تا 90 درصد کاهش یافت و کیفیت خروجی دو برابر شد.

شرکت لوازم آرایشی و بهداشتی لورآل نیز تجربه مشتری را بازتعریف کرده و با استفاده از یک دستیار زیبایی مبتنی بر هوش مصنوعی، نرخ تبدیل را به صورت پنج تا ده برابر نسبت به کانال‌های دیجیتال سنتی افزایش داد. با این حال، بسیاری از شرکت‌ها هنوز در مراحل ابتدایی استقرار هوش مصنوعی هستند و در حال ادغام این فناوری با ابزارها و فرآیندهای موجود خود هستند.

کراپ در اینباره می‌گوید: “نمی‌توانید تأثیر عمده‌ای مشاهده کنید اگر مردم به عادات قدیمی خود ادامه دهند. یک چت‌بات ممکن است به بهینه‌سازی پاسخ به سؤالات کمک کند، اما این روند استفاده از داده‌ها درون شرکت را تغییر نمی‌دهد. این‌جاست که بازنگری در فرآیندها و کارکردها اهمیت پیدا می‌کند.”

مرحله بعدی، یعنی “بازنگری”، شامل بازاندیشی کلیه فرآیندها برای کاهش کارهای تکراری و افزایش کیفیت و سرعت به کار می‌باشد. این به معنای طراحی مجدد گردش‌های کار است تا سازمان بتواند به طور کامل از تقویت هوش مصنوعی بهره‌برداری کند. در این راستا، هوش مصنوعی عاملی یک تحول در فرآیندها ایجاد می‌کند.

به عنوان مثال، یکی از مشتریان BCG، یک شرکت کشتی‌سازی، از یک معماری چندعاملی و خودمختار با قابلیت‌های استدلال و برنامه‌ریزی برای خودکارسازی کارهای طراحی استفاده کرد که منجر به کاهش 45 درصدی منابع مهندسی و 80 درصدی زمان‌بر روی هر عرشه کشتی شد.

متأسفانه، تنها تعداد کمی از شرکت‌ها به مرحله “نوآوری” رسیده‌اند. این مرحله بیشترین پتانسیل تحول را در خود دارد و به ایجاد پیشنهادها، خدمات یا مدل‌های تجاری جدید مبتنی بر هوش مصنوعی عاملی و داده‌های مستقل پرداخته می‌شود.

طبق گفته کراپ، سازمان‌های بالغ در نظرسنجی‌های هوش مصنوعی ما به این مرحله از نوآوری گرایش دارند و از قدرت‌های منحصر به فرد خود و هوش مصنوعی عاملی برای پیشی گرفتن از رقبای خود در زمینه درآمد و بازده سهامدار استفاده می‌کنند.

از آنجا که هر سازمان به طور فزاینده‌ای در حال ساختن عوامل هوش مصنوعی در بسیاری از فرآیندهای خود است، تنها داشتن یک عامل هوش مصنوعی به معنای داشتن مزیت رقابتی نیست. آنچه شرکت‌ها را از یکدیگر متمایز می‌کند، استفاده منحصر به فرد از داده‌های مستقل و نقاط قوت انسانی است.

کراپ در پایان می‌گوید: “شرکت‌ها باید بر ایجاد مزیت رقابتی با شناسایی داده‌های خاص و نقاط قوت انسانی متمركز شوند و با به کارگیری عوامل هوش مصنوعی، سازمان، فرآیندها و افراد را طوری بازسازی کنند که بتوانند ارزش مزیت‌های موجود خود را به طور کامل تحقق بخشند.”

چت با هوش مصنوعی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا