تغییرات اساسی در جایگاه انسانها در دوران هوش مصنوعی
امروز، در دوران تحولآفرین هوش مصنوعی (AI) به سر میبریم که نه تنها نحوه کار ما، بلکه روند تفکر، ادراک و تعیین معنا را نیز دگرگون میکند. این دوره فراتر از ابزارهای هوشمند یا کارهای سریعتر است، زیرا AI به تعریف ارزش، هدف و حتی هویت انسانها شکل جدیدی میبخشد.
آینده تنها در مورد رویدادهای پیشبینیناپذیر نیست، بلکه با عدم قطعیت عمیقتری در مورد جایگاه ما در این سیستم و معنای واقعی انسانیت مشخص میشود. تا به امروز، عرصه تفکر و قضاوت مختص انسانها بود، اما اکنون در حال تغییر است. انسانها در حرکت به سمت چیزی ناشناخته قرار دارند؛ سفری که هم هیجانانگیز و هم نگرانکننده است و ممکن است به بازتعریفی جدید از زندگی، مشارکت و ارزش در دنیایی منجر شود که در آن هوش انسانی دیگر تنها حوزۀ انحصاری ما نیست.
ماشینها که با دانش وسیع بشری آموزش دیدهاند، حالا بازتابی از وجود ما را از طریق زبان، استدلال و خلاقیتمان به نمایش میگذارند و این پدیده با پیشبینیهای آماری و سرعت محاسباتی که تنها پنج سال پیش غیرقابل تصور بود، تقویت میشود. در این راستا، مدیرعامل OpenAI، سم آلتمن، به این نکته اشاره میکند که نسل Z و هزارهها به چتباتها بهعنوان «مشاوران زندگی» نگاه میکنند و این تحولات بهدلیل جنبههای فریبنده و وسوسهانگیز خود آنچنان که در آینهای دفرمه نمود پیدا میکند، باعث بروز احساسات عمیق و متناقضی میشود.
پرافایسور پدرو دومینگوس از دانشگاه واشنگتن، در کتاب «الگوریتم برتر» درباره تأثیرات هوش مصنوعی اطمینان میدهد و میگوید: «انسانها درختی در حال مرگ نیستند، بلکه قرار است به شاخهزنی بپردازند.» این در حالی است که برخی از روانشناسان، مانند الین رایان، نگرانند که ظهور هوش مصنوعی، عدم اطمینان را در هویت و انسانبودن ما تشدید کند. او میگوید: «افراد احساس میکنند دچار سردرگمی شدهاند و نگران از دست دادن شغل و ربط خود به جامعه هستند.»
این احساسات نشاندهنده یک سیستم در حال تغییر هستند و ما را وادار میسازند تا به سوالات اساسی درباره ماهیت انسان و جایگاهمان در دنیای جدید فکر کنیم. آیا ممکن است به تعریف خود از طریق آنچه انجام میدهیم ادامه دهیم، یا باید به سراغ فهمیدن خویشتن فراتر از خروجیهای شناختیمان برویم؟
در یکی از سناریوها، ما به عنوان کارگردانان یا سازماندهندگان مجازی AI عمل میکنیم. آلتمن چنین دنیایی را متصور است که در آن هر کدام از ما چندین عامل هوش مصنوعی داشته و به نیازها پاسخ میدهند. به عنوان مثال، یک سیستم جدید به نام “Microsoft AI Diagnostic Orchestrator” در حال توسعه است که میتواند دقت تشخیص را به میزان قابل توجهی افزایش دهد.
به رغم این تحولات، باید توجه داشته باشیم که بین تقویت و جایگزینی چه تفاوتی وجود دارد. اگر AI به طور مداوم بهجای ما عمل کند، خصوصیات انسانی، مانند ابتکار، غافلگیری و تنشهای شناختی که باعث رشد میشوند، چه سرنوشتی خواهند داشت؟
در پاسخ به این چالشها، شرکتها در حال سرمایهگذاری در اتوماسیون کارها هستند و مطالعات نشان میدهند که تقریباً 90 درصد از رهبران کسب و کارها در انتظار تجدید نظر در ارزیابیهای عملکرد و نیاز به بهروز رسانی مهارتهای کارکنان خود هستند. زمانی که این تحولات در حال شکلگیری است، از آنجا که افراد نیاز به هدف و معنی را بیشتری احساس میکنند، جستجوی جدیدی برای منابع معنوی و اجتماعی آغاز خواهد شد.
در نهایت، گسترهای از نیازهای جدید مادی، اجتماعی و اخلاقی در آستانه شکلگیری است که میتواند به شکلگیری هویتی جامع و انسانی در عصر هوش مصنوعی منجر شود. در این راستا، ناشناختهها و چالشهای جدید ما را وادار به بازتعریف ارزشها و برقراری تعادل مجدد در جامعه خواهد کرد. به همین دلیل، ساختن یک پناهگاه انسانی به مثابه یک عمل جمعی است و ما باید با آگاهی، همدلی و اراده به سوی آن حرکت کنیم.