با حمایت SAP، برنامهریزی کسبوکار طی دهههای گذشته همواره یک مسیر خطی را دنبال میکرد: جمعآوری ورودیها، ایجاد پیشبینیها، طراحی استراتژیها و اجرای آنها برای یک دوره مشخص. این رویکرد برای دنیایی که دچار اختلالهای بزرگ کمیاب بود، مناسب بود، اما اکنون این دنیا تغییر کرده است. در حال حاضر، نوسانات و عدم قطعیت به ویژگیهای اصلی محیط کسبوکار تبدیل شده است. افزون بر این، بسیاری از شرکتها به دلیل پیچیدگیهای فزاینده ناشی از تعداد زیاد برنامههای جداگانهای که بهظاهر برای حل مشکلات خاص طراحی شدهاند، تحت فشار قرار دارند. برآوردها نشان میدهد که بهطور متوسط، یک شرکت ۱۰ میلیارد دلاری اکنون بیش از ۶۰۰ برنامه کسبوکار را مدیریت میکند که این رقم نسبت به ۲۵ سال گذشته پنج برابر افزایش یافته است.
در عین حال، ما با یک دوره بلوغ فناوری روبهرو هستیم. قدرت دادههای عملیاتی تمیز و معنایی در ابر، یک پایه برای ایجاد هوش مصنوعی کسبوکار مرتبطتر فراهم کرده و به کسبوکارها این امکان را میدهد که از این دادهها جهت افزایش بهرهوری بهطور مقیاسپذیر استفاده کنند. اما این تنها برای شرکتهایی امکانپذیر است که بدانند چگونه از این فناوریها بهدرستی بهرهبرداری کنند.
در این محیط پرنوسان کسبوکار که تعرفهها و ارزشهای ارزی ممکن است یک شبه تغییر کنند، توانایی هماهنگسازی و بهینهسازی فرآیندها بهطور پیوسته بین برنامهها، دادهها و هوش مصنوعی، به یک مزیت رقابتی جدید تبدیل شده است. این فرآیند پیوسته، به معنای توانایی دائمی شناسایی، پیشبینی و هماهنگسازی فرآیندها بهصورت بلادرنگ در تمامی بخشهای عملکردی نظیر مالی، فروش، زنجیره تأمین و منابع انسانی است. اما برای بسیاری از کسبوکارها، سیستمهای منفصل وfragmented هنوز مانع این هدف هستند.
مطالعه IBM در مورد CEOهای سال ۲۰۲۵ نشان داده که ۸۵ درصد از رهبران انتظار بازگشت مثبت سرمایهگذاری از مقیاسپذیری هوش مصنوعی دارند، در حالی که ۶۱ درصد آنها بهطور فعال در حال پذیرش هوش مصنوعی هستند. اما همان مطالعه نشان داد که عدم هماهنگی بین عملکردهای تجاری و محیطهای دادهای جداگانه، تأثیر کلی این فناوری را تحت تأثیر قرار میدهد.
در این زمینه، مجموعهای یکپارچه از برنامهها و هوش مصنوعی مرتبط میتواند تفاوتهای بزرگی ایجاد کند. در همایش سالانه Sapphire که ماه گذشته برگزار شد، SAP نوآوریها و همکاریهایی را بهمنظور بازنگری در نحوه مدیریت کسبوکارها با استفاده از هوش مصنوعی تجاری و افزایش بهرهوری تا ۳۰ درصد معرفی کرد. این شامل ابزارهایی همچون SAP Joule است که امکان دریافت پاسخ برای هر سؤالی را در هر زمان فراهم میکند، همچنین SAP Business Data Cloud (BDC) که بهعنوان یک پایه داده معتبر و هماهنگ عمل میکند و دادههای SAP را با دادههای طرف ثالث مرتبط میسازد.
با اتوماسیون و هماهنگی در برنامهها، دادهها و هوش مصنوعی، کسبوکارها میتوانند هوش پنهان شدهای را دریافت کنند که ارزش هر ابزار را در هر دقیقه چند برابر میکند. تصور کنید که هوش مصنوعی پیشبینیگر شما یک خطر تعرفهای را در یک کشور شناسایی کرده و با عوامل زنجیره تأمین شما همکاری کند تا تولید را در مکان دیگری افزایش دهد قبل از اینکه این تغییر بر سود شما تأثیر بگذارد. شرکتها هماکنون در حال اجرای این مدل هستند و نتایج واقعی را مشاهده میکنند. بهعنوان مثال، HP، Inc. بیش از دو سال است که از تواناییهای ابر از طریق RISE with SAP بهرهبرداری میکند و اکنون برنامههایی برای استفاده از Joule در خدمات مشتری و مدیریت دادههای غیرساختاری تأمینکنندگان دارد.
بهطور مشابه، Accenture با استراتژی اول هوش مصنوعی و اول مجموعه، در حال ارتقاء تحول کسبوکار خود است. آنها توانستهاند با استفاده از هوش مصنوعی، داستانهای مالی را ۶۰ درصد سریعتر و ۵۷,۰۰۰ ساعت از زمان تیم مالی خود را ذخیره کنند. این شرکت در حال تلاش برای هماهنگی مجموعهای کاملتر از تواناییها، از جمله SAP BDC و موارد دیگر هوش مصنوعی تجاری است.
اما فناوری تنها یک بخش از معادله است. هماهنگی واقعی تنها زمانی ممکن است که ذهنیت کسبوکار شما تغییر کند. نوآوری در زمان استمرار عدم قطعیت جهانی و مجبور کردن کسبوکارها به بازسازی الگوهای خود بهمنظور ایجاد چابکی و انعطافپذیری، تنها در اختیار سازمانهایی خواهد بود که قادر به پیشبینی، هماهنگسازی و عمل بهصورت مداوم هستند. این نیز بهعنوان کتابچه جدیدی برای بهرهوری کسبوکار مطرح است و SAP در تلاش است تا مشتریان خود را در این مسیر یاری کند.